نقد شاهین آریامنش بر کتاب تاریخ کوروش هخامنش

ساخت وبلاگ

 

 

DEHLORAN Golden history of civilization

 

 

 تمدن اسرارآمیز

نقد شاهین آریامنش بر کتاب تاریخ کوروش هخامنش

بسیار روشن است که «کوروش»، چهره‌ای برجسته و سرشناس در تاریخ ایران و جهان است؛ چهره‌ای که هر نویسنده، فیلسوف، تاریخ‌نگار و سیاستمدار، چه ایرانی و چه انیرانی دوست دارد درباره‌ی او بنویسد، سخن بگوید و یا از نمد او برای خود کلاهی ببافد. «هرودوت»، «ارسطو»، «گزنفون»، «علیرضا شاپور شهبازی»، «ابوالکلام آزاد» وزیر فرهنگ هند برخی از کسانی هستند که از کوروش نوشته‌اند. سیاستمداران نیز به کوروش دلبستگی داشتند، به گونه‌ای که «محمدرضا پهلوی» برای استوارداشتن پایه‌های تخت پادشاهی‌اش، کوروش را بازیچه‌ی دست خود ساخت و جشن‌های ۲۵۰۰ ساله‌ی شاهنشاهی را برگزار کرد و گمان کرد که خود، کوروشِ زمان است و با این کار نه تنها از محبوبیت کوروش در آن زمان کاست بلکه میراثی منفی (heritage Negative) را پدید آورد، به گونه‌ای که کوروش، نمادِ حکومتِ شاهنشاهیِ نکوهیده شد و برخی را برانگیخت تا تلاش کنند نقاط ضعفی برای کورش بتراشند. استاد «محمدابراهیم باستانی پاریزی» در این باره می‌گوید: «اینکه بعضی فضلا و روحانیون کوشش داشته‌اند که نقاط ضعف برای کوروش جستجو کنند، در واقع چوبی بوده است که می‌خواسته اند بر بساط جشن‌های شاهنشاهی بزنند وگرنه همان آقایان اهل منبر نیز قبول دارند که سلطنت در ایران سابقه ۲۵۰۰ساله ندارد، بل سابقه ۳۰۰۰ساله و بیشتر دارد و ملت ایران نیز به هر حال اگر می‌بایست جشنی بگیرد، می‌بایست جشن قائمیت ملیت خود را بگیرد و بداند که قوام چند هزار ساله او بر اساس نهادهای فرهنگی و جوانب عنعناتی و هنری چند هزار ساله اوست.» (باستانی پاریزی، ۱۳۸۹،۱۷). کاریکاتوری که پس از انقلاب در شماره‌ی ۱۵۸۳۴ روزنامه‌ی اطلاعات در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۳۵۸ خورشیدی به چاپ رسید نمونه‌ای از کوروش‌ستیزی‌ها در پس از انقلاب بود. کاریکاتوری که نشان می‌داد آرامگاه کوروش پا در آورده است و در حال فرار (از ایران؟) است. با اینکه برخی هنوز هم کوروش را خوش نمی‌دارند و شخصیت او را ساخته و پرداخته‌ی «پورداوودها» می‌دانند، اما بسیاری به کوروش گرایش دارند. همین گرایش انگیزه‌ای شده تا ناشران بسیاری چاپ کتاب درباره‌ی کورش، هخامنشیان و… را در پیش بگیرند. به تازگی از دکتر «شروین وکیلی» کتابی با نام «تاریخ کوروش بزرگ» به چاپ رسیده است که در این نوشتار به نقد و بررسی آن پرداخته می‌شود.

 درباره کتاب

کتاب در پنج بخش و یک پیش‌درآمد، سامانش یافته است. نویسنده در پیشگفتار هدف از نوشتن این کتاب را گشودن راز ماندگاری نام کوروش و تحلیل اثرگذاری شگرف وی بیان می‌کند. در بخشی از پیش‌درآمد می‌خوانیم: «گُذاری که با نام کوروش مُهر خورده است در جامعه‌شناسی تاریخی با عنوانِ دگردیسی جامعه‌ی کشاورزی ابتدایی به کشاورزی پیشرفته شناخته می‌شود.» (ص ۹). اگر منظور از کشاورزی ابتدایی کشاورزی به شیوه‌ی دیم باشد و منظور از کشاورزی پیشرفته کشاورزی با روش‌های نوین چون زهکشی و کرت‌بندی  و آبیاری پیشرفته و … باشد، دگردیسی کشاورزی ابتدایی به کشاورزی پیشرفته سال‌ها پیش از اینکه کوروش زاده شود در روزگار مس سنگی (Chalcolithic)، یعنی در  اواسط هزاره‌ی پنجم تا اواخر هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد (۴۵۰۰- ۳۵۰۰ پ.م) رخ داده بود. در این روزگار پیشرفت‌هایی، هم در فرآوری محصولات کشاورزی و هم در زمینه‌ی فناوری‌های نوین نگهداری و انباشت مواد غذایی دیده می‌شود. شخم پی‌درپی زمین‌های کشاورزی به کمک اسب‌سانان اهلی و گاو، رشد دانه‌ها و هسته‌های گیاهانی که پیشتر امکان رشد نداشت را فراهم ساخت. (طلایی، ۱۳۸۵، ۲۸).

 بخش نخست با نام «زمینه‌ی تاریخی» به سه گفتارِ «بافت جمعیتی»، «آرایش نیروها» و «پارس‌ها» بخش شده است. در آغاز گفتار نخست می‌خوانیم: «جهانی که کوروش در آن زاده شد با دنیای امروزین ما تفاوتی بسیار داشت … در آن زمان، هر چند دو و نیم هزاره از آغاز انقلاب کشاورزی می‌گذشت و تمدن‌های نویسای دارای تاریخ مدون برای بیش از ۲۵ سده بر زمین حضور داشتند، همچنان بخش عمده‌ی جغرافیای انسانیِ گیتی با این مفاهیم بیگانه بودند.» (ص ۱۹). نویسنده‌ی گرامی بدون اشاره به جستاری، آغاز انقلاب کشاورزی را رخدادی می‌داند که ۲۵۰۰ سال پیش از کوروش، یعنی ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد روی داده است. بی‌گمان چنین دیدگاهی نادرست است، چراکه روی‌آوردن انسان به کشاورزی به روزگار نوسنگی، یعنی به ۸۰۰۰ پیش از میلاد بازمی‌گردد. «گوردون ور چایلد» درباره‌ی چرخش و روی‌آوردن انسان از گردآوری غذا (روزگاری که انسان بدون گزینش، هر غذایی را که بدست می‌آورد از آن بهره می‌برد) و جمع‌آوری غذا (روزگاری که انسان دست به گزینش غذا می‌زد و سپس از آن بهره می‌برد) به فرآوری غذا را آغازی برای روزگار نوسنگی دانسته و آن را با اصطلاح «انقلاب نوسنگی» بیان کرده است و درباره‌ی آن می‌گوید: «در این دوره انقلابی به وقوع پیوست که مظاهر آن عبارت بودند از: تولید غذا از طریق کشت گیاهان، مخصوصا غلات و رام‌کردن حیوانات و انتخاب و نسل‌گیری از آن‌ها که در واقع یک انقلاب اقتصادی بود و این انقلاب مهم‌ترین رویداد در تاریخ انسان پس از تسلط او بر آتش بوده است.» (شهمیرزادی، ۱۳۸۲، ۱۱۳). از سویی اگرچه گوردون چایلد پرداختن انسان به کشاورزی را انقلاب نامید، اما سپس‌تر روشن داشت که منظور وی از «انقلاب» نه یک رویداد فاجعه‌آمیز بلکه یک جریان تطوری تکاملی است. (همان، ۱۱۴-۱۱۳). امروزه نیز برخی از پژوهشگران بر این باورند که این دوره نه تحولی آنی که واژه‌ی انقلاب به آن اشاره دارد بلکه تحولی تدریجی بود. از همین روی اصطلاح (Neolithization) «نوسنگی‌شدن» یا «نوسنگی‌گرایی» را برای تبیین این دوره به کار می‌برند. (روستایی، ۱۳۸۹، ۲۵۹). 

مقر آزمایشگاه  علی کش از راست خانم نانسی ،نفر وسط هانس هلبک گیاه شناس دانمارکی ونفر سمت چپ، باستانشناس جیمز نیلی از تیم باستانشناسی پروفسور فرانک هول بودند که طی سالهای 1340 الی 1343 به مدت سه سال بر روی تپه های دهلران کاوش نمودند.

تپه «علی‌کُش» نمونه‌ی برجسته و ارزنده‌ای درباره‌ی آغاز کشاورزی در ایران است. این تپه که در «دهلران» جای دارد در سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ از سوی «فرانک هول»، «کنت فلانری» و «جیمز نیلی» باستان‌شناسان آمریکایی کاوش شد که برآیند کاوش‌ها نمایان‌شدن سه دوره‌ی فرهنگی بود که از قدیم به جدید «دوره‌ی بزمرده»، «دوره‌ی علی‌کش» و دوره‌ی «محمدجعفر» نامیده شده‌اند. در دوره‌ی فرهنگی بزمرده یا دهکده‌ی بزمرده که تاریخ آن به  ۹هزار سال پیش (۷۵۰۰ تا ۶۷۵۰ پیش از میلاد) بازمی‌گردد، داده‌های باستان‌شناسی که دربردارنده‌ی ۱۰ها هزار دانه‌ی ذغال‌شده غلات و قطعات استخوان جانوران است، نشان می‌دهد که اقتصاد معیشتی باشندگان بزمرده به سانِ الگوی رایج در مناطق استپی بوده است. نه دهم بقایای گیاهی به دست آمده بیانگر این است که آن‌ها از گونه‌های نباتات بومی بخش‌های شمالی خوزستان بوده‌اند و افزون بر آن باشندگان بزمرده برای فراهم‌کردن یک‌دهم باقیمانده‌ی غذایشان، گونه‌ای از گندم دانه‌درشت (emmer) و جو دو ردیفه را که بومی خوزستان نبودند، می‌کاشتند (شهمیرزادی،۱۳۸۲، ۱۷۷-۱۷۸). در دوره‌ی علی‌کش نیز که تاریخ آن به ۶۷۵۰ تا ۶۰۰۰ پیش از میلاد بازمی‌گردد، ۴۰ درصد از دانه‌های ذغال‌شده‌ای که از اجاق‌ها و خاکسترها و پسماندها بدست آمده گندم دانه‌درشت و جو دو ردیفه بوده که در این دوره مقدار کشت آن‌ها افزایش پیدا کرده بود (شهمیرزادی،۱۳۸۲، ۱۷۹).

 ادامه این نقد کتاب را می توانیددر ادامه درک مطلب مطالعه نمایید

دهلران تاریخ تمدن طلایی...
ما را در سایت دهلران تاریخ تمدن طلایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tamadon-to بازدید : 531 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 14:30